دسترسی سریع
نویسندگان
آخرین مطالب
صفحات جداگانه
لینک دوستان
ابربرچسب ها
نظرسنجی
نظرتان راجع به محتویات وبسایت چیست؟
مهدي جان!
ديري است كه چشمانمان همچون ستارگان شبهاي انتظار به راه تو نشسته است و بلور دلهايمان به سنگ فراق تو شكسته است
اشك مهتاب گونمان دامن دريا گرفت
و آه شبرنگمان از هفت آسمان گذشت
غم دل را با كه بگوييم كه دادخواهي جز تو نمي يابيم
مولاي من!
هر چند انتظار ديدارت سنگين و شيرين است
اما ترسم اين كه وسعت اين هجران،در عمر كوتاهم نگنجد
و مرگ،بين من و تو فاصله افكند
و هم اينك،عاجزانه از تو مي خواهم تا اگر بدين گونه بود
مرا نيز براي درك لحظه ى ظهورت به حضور فراخواني
اي امام عصر!
ما را در زمره دوستدارانت بپذير و چشم اشكبارمان را در فراقت ببين و به زمزمه انتظارمان گوش فرا دار:
"شكوه هاي انتظارم روز و شب
مي زند بر جان شرارم روز و شب
با خيالت اي جلال شور و عشق
روز و شب را زنده دارم روز و شب
همسفر با كاروان اشك و آه
راه خونين مي سپارم روز و شب
آرزوها كاروان در كاروان
بگذرد از هر كنارم روز و شب
روز و شب را روز و شب در خون كشد
ناله هاي بيقرارم روز و شب"
-----------------------
ای تجلی گاه تمــــــام صفات ثبوتیهء خدا
اینرا من میگویم...
و علی (ع) چه خوبو بجا به کمیل آموخت:
پروردگارا..
گیرم که به عذابت صبور باشم و شکیبا، درست!
ولی چطور تحمل کنم سختی حجر و فراقت را؟![1]
ای عصارهء تمامی خلقت
ای وارث الله و الاُولیاء
و ای همهء وجودت تمام معنای "وَ لَهُ المَثَلُ الأعلی[2]"
و تو کجایی گل نرگس؟
آیا هنوز نشده وقت دیدارمان؟
آیا هنوز شباهتی بین زهرا و یعقوب نیست؟
آیا هنوز نشده وقت آن امن یجیب ها؟
آیا هنوز شباهتی بین اضطرار تشیع و ندامت بنی اسرائیل نیست؟
یا نکند هنوز باور نکردی التماس های "کَثْرَهَ عَدُوِّنا وَقِلَّهَ عَدَدِنا[3]"ـیمان را؟
بیا..
بیا و کنار حوصله ام بنشین
بیا و ببین در نبودنت بشریت چه کرد با گوهر انسانیت، که فقط برَسم امانت بدستش بود
بیا..
بیا و ببین لکه ها را بر دامن عصمت
بیا..
بیا که دیگر به مرز انتها رسیده بشر از کرده های خود
تو خود بخوان فرط تشنگیمان را از جهلمان
مولایمان..
بیا و سرخی چشمانمان را خودت شفا بده
ولی...
تو که هستی، یعنی همیشه بودی..
اما..
من کجایم گل نرگس؟
آری،
میدانم...
تو آمده ای و هزارو اندی سال است که منتظر مایی
تو هزار سال است که بر تیرک ایستگاه قرارمان تکیه زدی و ما هنوز در بستر غفلت غلط میخوریم
هزار سال بیشتر است که دستت را سایبان پیشانیت کرده ای و دنبال نشانه ای از مایی ما
غافل از دلشوره های تو
میدانم..
میدانم از بس بروی پنجه هایت ایستادی تا حتی اگر شده کمی قدت بلند تر شود
تا بلکه ذره ای دورتر را برای جستجوی آمدنمان دید بزنی و ما ...
شرمنده که جای آمدن، میگوییم
آقا ،
"تو "چه وقت پیش ما میآیی . . . ؟
-----------------------
نظرات پست
مطالب پربازدید
امکانات وب
خبرنامه وب سایت:
آمار
وب سایت:
بازدید دیروز : 204
بازدید هفته : 562
بازدید ماه : 507
بازدید کل : 118592
تعداد مطالب : 121
تعداد نظرات : 7
تعداد آنلاین : 1
چت باکس
| |
وب : | |
پیام : | |
2+2=: | |
(Refresh) |
عضویت سریع
تبادل لینک هوشمند
آخرین نظرات کاربران
آمار وب
ورود کاربران
تبلیغات متنی